یکی از اشکالاتی که دشمنان به شیعه می گیرند این است؛ اگر شما حق هستید چرا در قرآن نامی از شما نیامده است؟
در پاسخ به این شبهه می توان به امور زیر اشاره نمود:
۱. حق بودن ملازم با این نیست که حتماً از آن باید در قرآن کریم نام برده شود. زیرا بسیاری از ضروریات در قرآن از آنها نام برده نشده در عین حال تمام مسلمانان چه شیعه و چه سنی به آنها اعتقاد داشته و آنها را حق میدانند.
۲. حقیقت مذهب شیعه را باید با رجوع به کتابهای کلامی و روایات معتبر پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ و با استدلال و معیارهای عقلی و نقلی در مقام مقایسه با سایر مذاهب بدست آورد.
۳. شیعه در واقع همان دین اسلام است که عاری و مصون از هرگونه انحراف میباشد. و عنوان شیعه یک عنوان ثانوی است که بر پیروان راستین این دین توسط شخص رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ اطلاق شده است و این روایات از طریق اهل سنت نیز نقل گردیده اند.
هیثمی از علمای مشهور اهل سنت در مجمع الزوائد و طبرانی در معجم الاوسط روایات متعددی را از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل نموده اند که آن حضرت پیروان حضرت علی ـ علیه السّلام ـ را شیعه نامیده و آنها را اهل بهشت توصیف کرده اند در برخی این روایات چنین آمده که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرموده: «یا علی انت و شیعتک فی الجنه» و یا فرمود: «انت معی و شیعتک فی الجنه» تو و شیعیان تو در حالی که صورت هایتان سفید می باشد در کنار حوض بر من وارد خواهید شد و دشمنانت با صورت های قبیح و یا تشنگی و عطش وارد می شوند.» و علت این نامگذاری این بوده که برخی از مسلمانان بعد از رحلت پیامبر خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ در اثر عوامل مختلف روانی، اجتماعی و سیاسی و با حاکمیّت جهل و نادانی و دور شدن از رهنمودهای پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و اهل بیت آن حضرت اسلام را به گونه های مختلف تلقی و تفسیر کردند و پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ پیشاپیش راه اصلی را با پیروی از امیرالمومنین علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ و امامان معصوم مشخص نمودند. بنابراین ادله حق بودن اسلام همان ادله حق بودن شیعه و مذهب تشیع می باشد.
۴. از همه اینها که بگذریم در قرآن کریم هر چند به اسم شیعه اشاره ای نشده است اما مکتب و عقاید و معیارهای اعتقادی و دینی که در مذهب تشیع معتبر بوده و اعتقاد به آنها نفیاً و اثباتاً لازمه ایمان دانسته می شود به صراحت در قرآن بیان گردیده است. مثلاً در آیات اطاعت، ولایت، تطهیر و مباهله مطالبی بیان شده که فقط بر مبنای مذهب تشیع قابل درک و تفسیر می باشند.
علاوه بر اینها روایات پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ از قبیل حدیث ثقلین، حدیث منزلت، غدیر، دار، کساء، امامان دوازدهگانه، دوات و قلم و دهها حدیث دیگر جز بر حقیقت تشیع بر چیز دیگری نمی توانند کمترین دلالتی داشته باشند.